ده فرمان برای رذل بودن

هرچقدر می‌توانی رذل باش

این یک تمرین برای رذل‌ بودن است. پس بدون مقدمه، چون‌وچرا و اما‌واگر رذل بودن را آغاز کن. ده فرمان رذل‌بودن را بخوان و همین فرمان را بگیر و برو جلو. 😈

 

اولین فرمان رذل بودن؛ هرگز تشکر نکن

هرکسی هرکاری برایت انجام داده وظیفه‌اش بوده است. پدر و مادر اگر کاری انجام می‌دهند، وظیفه‌شان است. معلم اگر چیزی یادت می‌دهد، وظیفه‌اش است. رفتگر اگر رفت‌وروب می‌کند، وظیفه‌اش را انجام می‌دهد. بی‌خود که رفتگر صدایش نمی‌کنند؛ وگرنه بهش می‌گفتند پاکبان: یعنی باعث‌وبانی پاکیزگی.
همکار خدماتی شرکتتان اگر اول صبحی برایت چای می‌آورد، وظیفه‌اش را انجام می‌دهد. اصلا حقوق می گیرد که چه؟ دلیل ندارد برای هرکاری که دیگران از روی وظیفه‌شان انجام می‌دهند از آنها تشکر کنی. حتی خواهرت اگر در بستن چمدان سفر یا در تمیزکردن اتاقت کمکت می‌کند، وظیفه‌اش است. خلاصه هرکسی هرکاری می‌کند وظیفه‌اش است و بس. تشکر کردن کار آدم‌های قمپزدرکُن و افاده‌ای‌ست؛ همان‌ها که پز باکلاس‌بودن می‌دهند و هی راه‌وبی‌راه، بی‌خود و بی‌جهت از دیگران تشکر می‌کنند. 🤢

فرمان دوم: بی‌خیال محیط زیست شو

خداوند ترا اشرف مخلوقات آفریده که در این جهان با ناز و نعمت زندگی کنی. مگر ماه و خورشید و فلک همه در اختیار تو نیستند؟ مگر زمین و زمان مسخر تو نیستند؟ حامی محیط‌زیست و حیوانات و گیاهان باشی که چه؟ به تو چه ربطی دارد که نسل ببر تاسمانی و قورباغه طلایی و گوزن ایرلندی سالهاست از بین رفته، ببر کاسپین نیست‌ونابود شده است، از گور ایرانی چند ده‌تایی بیشتر باقی نمانده و پوشش گیاهی چندهزارساله‌ی جنگل‌های هیرکانی روبه‌نابودی‌ست. همه اینها از بی‌کفایتی شاهانِ قبلی و از بی‌عرضه‌گی دولت‌‌مردان فعلی بوده و هست؛ پس هیچ مسئولیتی در این باب برعهده تو نیست. تو اشرف مخلوقات هستی و هرکاری دلت بخواهد می‌توانی انجام دهی. 🐯 🦏 🐋

فرمان سوم؛ سخاوتمند نباش

یادت باشد تو هیچ وظیفه‌ی خیرخواهانه‌ای نسبت به آدم‌های دیگر نداری. این که یکی بدبخت است و پول کافی ندارد، درآمدش کفاف زندگی‌اش را نمی‌دهد و از عهده مخارج خود و زن‌وبچه‌اش بر نمی‌آید، مشکل تو نیست‌. اینکه یک نفر عرضه پیداکردن کار و ساختن خانه و خانواده را نداشته، هیچ ربطی به تو ندارد. اصلا تو چکاره حسنی؟ مگر تو مسئول زندگانی و مخارج ریز‌ودرشت دیگرانی؟ سرت را بکن توی برف و هیچ غمت نباشد که دیگران چگونه روزگار سپری می‌کند. وقتی نیازمندی را می‌بینی یا برحسب اتفاق از شرایط بدِ مالی دوست یا آشنایی باخبر می‌شوی، خودت را بزن به کوچه علی‌چپ. بعد هم مثلا با آن مبلغی که تو می‌خواهی به کسی کمک کنی، مگر کاری از پیش می‌رود؟ مرامت مرام «نه خود خورم، نه کس دهم، گنده کنم به سگ دهم» باشد و بس. تمام! 👺

فرمان چهارم؛ هیچ‌وقت عاشق نشو

عاشق بشوی که چه؟ عاشقی کار احمق‌هاست. عاشقی آدم را از کار و زندگی می‌اندازد. عاشق‌شدن مسئولیت و تعهد به دنبال دارد. عاشق بشوی باید خودت و دلت را تا آخر عمر پایبند یک نفر کنی. اگر بعدا پشیمان شدی چه؟ اگر عشقت پیر شد و از ریخت‌وقیافه افتاد و بعدا نخواستی‌اش، اگر با مادر و پدرت سر ناسازگاری گذاشت، اگر دل‌بسته‌اش شدی و هوای مهاجرت و زندگی در فرنگستان به سراغش آمد چه؟

اووووه چه دردسرهایی که عاشقی دارد و از آن بی‌خبری؛ از اسیرشدن بگیر تا وقفِ تمام درآمدت برای او. کادوی ولنتاین و هدیه شب عید و چه‌وچه. اصلا عاشق بشوی باید تا عمر داری، با او بمانی شاید، مجبور شوی شهر دیگری زندگی کنی یا حتی به کشور دیگری بروی، شاید مجبور به زندگی با افرادی شوی که هیچ شباهتی با تو و خانواده‌ات ندارند. از همه بدتر باید دلت را تا آخرِ آخرِ عمر بند او کنی. بیا و عاشق نباش و خودت را از هفت‌ دولت آزاد کن. ❤️‍🩹

فرمان پنجم؛ ترک تحصیل کن

درس بخوانی که چه شود؟ دکتر شوی؟ مگر مملکت ما چند دکتر لازم دارد؟ مهندس یا اقتصاددان شوی؟ مگر اینجا آلمان است که روز‌به‌روز اوضاعش بهتر از قبل باشد؟ وکیل شوی؟ توی این مملکت زپرتی چه کسی پول به وکیل می‌دهد؟ درس خواندن چه فایده‌ای دارد؟ حالا ما که درس خواندیم چه شد؟ آخرش شدیم یک مدیر محتوای ساده در یک شرکت خصوصی. این هم از نتیجه درس خواندن. به‌جای درس خواندن یک هنری برای خودت یاد بگیر. یا یک مهارت که هیچ دانشی نیاز نداشته باشد. اصلا درس برای چه می‌خوانی وقتی قرار است شوهر کنی و سرِ کار نروی؟ درس خواندن کار آدم‌های بی‌کار است. از ما گفتن! 📚

فرمان ششم؛ ورزش نکن

آخر مگر اشکال خوردن‌وخوابیدن چیست که صبح زود از خواب ناز بیدار می‌شوی و تن به ورزش و نرمش می‌دهی؟ من حتی آدم‌هایی را می‌شناسم که شال‌وکلاه می‌کنند و بعد از یک روز خسته‌کننده‌ی کاری به سمت باشگاه می‌روند و ورزش می‌کنند. ورزش‌کردن کار بسیار بیهوده‌ای است. فقط به‌درد کسانی می‌خورد که لذت خوردن‌وخوابیدن را درک نکرده‌اند و هرگز هم نخواهند فهمید. 🤾 ⛹️‍♂️ 🏋️‍♂️

فرمان هفتم رذل بودن؛ دوش نگیر

دوش نگیر! دوش‌گرفتن هر روز باعث می‌شود کلی آب هدر برود، کلی شامپو و صابون مصرف بشود و کلی کف و چرک و کثافت به آلودگی‌های زیرزمینی اضافه شود. به جای اینکه هر روز دوش بگیری از مام و اسپری‌های خوشبوکننده استفاده کن. دوش‌گرفتن هر روزه نه تنها خوب نیست بلکه به پوست بدنت آسیب هم می‌رساند. تازه بعد از دوش باید کلی لوسیون و کرم مرطوب‌‌کننده به بدنت بزنی تا خشکی صابون و لیف را جبران کند. به جای همه این کارها یک مام زیر بغل یا یک اسپری خوشبوکننده بخر و پیس‌وپیس اینجاوآنجا هی به خودت اسپری کن‌‌؛ در محیط کار، در باشگاه، قبل از پیاده‌روی، بعد از پیاده‌روی، توی قطار و خلاصه هرجا که احساس کردی بوی بدنت در هوا پخش‌شده و ممکن است دیگران را آزرده کند، اسپری را بردار و پیس‌پیسی کن و تمام. حتی می‌توانی اسپری هم نزنی، اصلا مگر اشکال بوی طبیعی بدن چیست؟ مگر بدن خودشان بو نمی‌دهد؟ 😵‍💫

فرمان هشتم؛ به همکارانت کمک نکن

چرا تو باید به دیگران کمک کنی؟ خودشان بروند و همه‌چیز را یاد بگیرند. اصلا مگر چقدر حقوق می‌گیری که این‌همه کار می‌کنی و تازه به این‌وآن هم کمک می‌کنی؟ مگر زمانی‌که کارت را شروع کردی، کسی به تو کمک کرد؟ یا مگر کسی بود که چیزی یادت بدهد؟ یا حمایتت کند؟ تازه اگر هم حمایتت کرده باشند، وظیفه‌شان را انجام داده‌اند. تو وظیفه‌ای نسبت به دیگران در محیط کارت نداری. به خصوص نسبت به تازه‌واردها. یادگرفت گرفت، یاد نگرفت زیرآبش را بزن. 👹

فرمان نهم؛ زیرآب‌زنی را تمرین کن

این بهترین فرمان رذل بودن است؛ اصلا رذالت از زمانی جایگاه خودش را در جهان تثبیت کرد که کسی برای اولین‌بار زیرآبِ کسی را زد. آخ که این زیرآب‌زنی چها نمی‌کند. چه افرادی که با زدنِ زیرآب دیگران به چه جاهایی رسیده‌اند. زیرآب‌زنی یکی از بهترین مهارت‌هایی است که هم در کار، هم در اجتماع و هم در زندگی مشترک به دردت میخورد. هرکسی که به نوعی جلوتر و بالاتر از تو بود فقط کافی‌ست بروی پیش مدیر بالاسری‌ات و زیرآبش را بزنی. حتی برای اینکه زودتر به هدفت برسی می‌توانی دروغ هم بگویی.
یادت باشد وقتی می‌خواهی زیرآب کسی را بزنی جوری دروغ بگو که خودت هم باورش کنی. این کار در زمان کوتاهی تو را محبوب دل‌ها می‌کند و کاری می‌کند تا نزد دیگران یک آدم دلسوز، مهربان و دغدغه‌مند جلوه کنی. خیالت راحت باشد چون دیگران هیچ‌وقت خدمات آدم‌های خوب و موفق را نمی‌بینند، اگر یک نفر تمام کارهای خود را با دقت، بدون خطا و با موفقیت انجام داده باشد، اما یک نقطه ضعف داشته باشد، کافی‌ست همان نقطه ضعف را بگیری و ببری پیش دیگران و جوری زیرآبش را بزنی که دیگر از جایش تکان نخورد. 👽

آخرین فرمان رذل بودن؛ هوچی‌گر باش

هرکس هرچه گفت پاره‌اش کن، داد بزن و اجازه حرف‌زدن به او نده. این فرمان بیش از همه به‌درد آدم‌های زیرآب‌زن می‌خورد. اول زیرآب طرف را بزن و بعد که رسوای عالم شدی (که می‌شوی) و گندش درآمد و همه فهمیدند که زیرآب زدی، حالا شروع کن به هوچی‌گری و وانمود کن که نیتت خیر بوده و گمان می‌کردی اگر به رئیست بگویی کارها زودتر پیش می‌رود.
خلاصه هرکاری از دستت برمی‌آید در این مرحله انجام بده تا فرایند زیرآب‌زنی‌ات با هوچی‌گری همراه شود و بهترین نتیجه را بدهد. اگر کسی به هوچی‌گری تو اهمیتی نداد، گریه را پیشه کن و خودت را خیرخواه نشان بده و وانمود کن که فقط قصدت کمک به پیشرفت کارها بوده است. خلاصه تا می‌توانی دستِ پیش را بگیر که پس نیفتی. اینجاست که قدر خود و مهارت‌ زیرآبی‌زنی‌ات را بیشتر می‌دانی. آخ که این هوچی‌گری چقدر کار راه‌انداز است. آدم می‌تواند زیرآب کلی آدم را بزند، درکارشان سوسه بیاید و بعد با هوچی‌گری خودش و کارش را توجیه کند. 😼

همه را گفتیم تا بگوییم…

که رذل بودن بسیار آسان است. فقط کافی‌ست چشمانت را ببندی، دهانت را باز کنی و هرچه به ذهنت می‌رسد را بر زبان آوری یا اینکه چشمانت را به روی خوبی‌های آدم‌ها ببندی و به شیوه رذل‌های باسابقه زیرآبی ازش بزنی که نه کسی دیده و نه کسی شنیده باشد. همین فرمان را که بروی به‌زودی آنقدر رذل می‌شوی که حتی می‌توانی جُنبش رذالت راه بیندازی و فرمان رذالت صادر کنی. 💩
به اشتراک بگذارید
پست های مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.