امروز میخواهم از حالوروز یک کارمند بسیار ارجمند برایتان بگویم؛ از کسی که برای درستکردن یک زندگی آبرومند از صبح تا غروب پیش اینوآن خموراست میشود و خودش را ارادتمند هر کسوناکس معرفی میکند. همان که پس از ۱۲ ماه کار پیدرپی آرزومند دریافت عیدی و پاداش آخر سالش است و اندیشمندِ اینکه چگونه آن را صرف خرجومخارجش کند.
همین که خبر دریافت جیرهومواجب آخر سال در راهروهای شرکت میپیچید، غرورمند و شوقمند وارد طبقه اول، واحد مالی، اتاق سمت چپ میشود و با لبخندی از سر فیروزمندی چک عیدی و پاداش خود را دریافت میکند و با رضایتمندی به اتاقش باز میگردد.
به محض بازگشت به پشت میزکارش، گوشی تلفن شرکت را برمیدارد و خبر دریافت چک حقوقش را غرورمندانه به سر و همسر اطلاع میدهد. پس از مخابره این اخبار، چنان شوقمند به دنیای آرزومندیهایش قدم میگذارد تا ببیند که چطور میشود این چک را کاملا هدفمند خرج نیازمندیهای عایلهاش کند.
از نگاه یک کارمند بسیار ارجمندی چون او، نحوه خرجکردن چک آخر سال چیزی نیست جز یک عملیات که البته کاملا هوشمند و هدفمند باید باشد.
حالا باید کمی از این پول را خرج پدر و مادر سالمند خود کند، بخشی را صرف هزینههای قر و فر همسر همیشه گلهمند خود و بخشی دیگر را برای خرجومخارج خانه و البته اگر چیزی از آن پول برایش باقی مانده باشد، آن را بگزارد گوشهای کنار برای روز مبادا که همیشه هراسمند آمدنش است.
بیچاره کارمند 🙄
* تمرین پسوندنویسی با مند دستت را گرم، ذهنت را باز و تو را آماده نوشتن میکند.
4 پاسخ
چه ترکیبات جالبی را انتخاب کرده بودید. متن منسجم، روان، تعلیقدار و شیرینی را خلق کرده بودید. بهتون تبریک میگم👌👏👏🌺
متشکرم فریده جان از اینکه نوشته من رو خواندید و خوشحال میشم نظر شما رو درباره دیگر نوشتههام هم بدونم.
زهره جان سایتت چه خوش آب و رنگه.
آفرین چه خوب کلمات رو کنار هم چیدی دختر. داره میشه شبیه دیالوگهای علی حاتمی
سلام امیرحسین جان. ممنونم از لطفت، از تعریفت. اما من کجا و علی حاتمی کجا؟